محبوب ترین کارها نزد خداوند
محبوبترین کارها نزد خداوند
نويسنده : آمنه صدیقی ازسایت تابش |
وقتی "أنس" نوجوان به بازار رسید، مؤذن داشت مردم را ندا می داد و به سوی نماز و رستگاری فرا می خواند.
انس می خواست دیگ بزرگی برای پخت غذا بخرد و مادرش سفارش کرده بود همین امروز برایش بیاورد. چون شدیداً به آن احتیاج داشت، به همین خاطر شتابان بطرف دکان عمو عبدالرحمن رفت تا دیگ مورد نظر را بخرد....
اما از دور عمو عبدالرحمن را دید که جلو در حجره ایستاده بود و می خواست در را ببندد. انس قدمهایش را تندتر کرد و از دور صدا زد : صبر کن عمو جان، دست نگهدار، در دکان را نبند. من از راه دوری آمده ام تا از شما دیگ بزرگی برای مادرم بخرم....
اما عمو عبدالرحمن توجهی به حرفهای انس نکرد و در حجره را بست. وقتی کارش تمام شد، انس را دید که نفس نفس زنان خود را به او رسانده بود. او همین طور که نفس نفس میزد گفت: عمو جان به شما گفتم دیگ بزرگی برای مادرم می خواهم، پس چرا در مغازه را بستی؟
عبدالرحمن با لبخندی که چهره اش را پوشانده بود گفت: خوش آمدی پسرم، مگر نمی دانی من در این لحظات کار را تعطیل می کنم و چیزی نمی فروشم؟ در وقت نماز من به مسجدی می روم و از اولین کسانی هستم که داخل مسجد می شوم. بعد از اینکه روح و بدنم را پاکیزه گرداندم و وضو گرفتم، احساس رضایت خاصی می کنم. وقتی نماز برپا شد در صف اول پشت سر امام نماز می گزارم و از مناجات با آفریدگارم احساس لذت می کنم. آیا می خواهی مرا از اجر و ثواب نماز اول وقت محروم کنی ای انس؟ آنهم به خاطر دیگی (قابلمه ای) که عقل و قلبم را به آن مشغول کنم؟....
بیا با هم به مسجد برویم و بعد از نماز بیا و آنچه می خواهی بگیر. من دوست دارم نماز را به موقع و در وقتش بخوانم.
انس با خجالت سرش را پایین انداخت و دست عمو عبدالرحمن را گرفت و با هم به مسجد رفتند.
در فضای مسجد ، انس لحظات خوش و زیبایی را سپری کرد. در آن فضا روح و جسمش را پاکیزه کرد، رو به سوی آفریدگارش کرده، و در صف اول کنار برادرانش به نماز ایستاد. و لحظاتی را به دعا گذراند و به راز و نیاز با خدا انس گرفت.
بعد از پایان نماز احساس می کرد بسیار خوشحال و سرحال است. وقتی از مسجد خارج شد، همراه عمو عبدالرحمن به حجره اش رفت و در آنجا قابلمه ای را که دوست داشت انتخاب کرد. پولش را به صاحبش پرداخت کرد و به او گفت: خداوند به تو جزای خیر بدهد عمو عبدالرحمن، امروز درس قشنگی به من آموختی. اشتیاق به خواندن نماز اول وقت به انسان احساس خوشبختی و رضایت می بخشد. چراکه این عمل از محبوبترین اعمال نزد خداوند است.
عن عبدالله بن مسعود (رضی الله عنه) قال: سَألتُ النّبیّ (صلی الله علیه و سلم): أیُّ العمل أحبُ الی الله؟
قال: الصلاة علی وقتها.
قال: ثم ایُّ؟
قال: برالوالدین.
قال: ثم أیُّ؟
قال: الجهاد فی سبیل الله.
از عبدالله بن مسعود(رضی الله عنه) روایت است که: از رسول الله (صلی الله علیه و سلم) پرسیدم: چه کاری نزد خداوند دوست داشتنی تر است؟
فرمود: نماز در وقتش(نماز اول وقت).
گفتم: پس از آن کدام کار؟
فرمود: نیکی به پدر و مادر.
گفتم: پس از آن چه؟
فرمود: جهاد در راه خدا.
أخرجه البخاری و مسلم