احمد شوقی

احمد شوقی در سال (1868 م) در خانواده ای که خون عرب ،ترک ،کرد و یونانی در هم آمیخته داشت زاده شد.وی در مدرسه ی حقوق درس خواند .پس از آن برای آموختن حقوق و ادبیات فرانسوی به کشور فرانسه رفت،البته با خرج  خدیوتوفیق ،حاکم آن زمان مصر. احمد شوقی بلافاصله بعد از باز گشت از فرانسه در دربار شغلی پیدا می کند و شاعر محبوب "خدیو عباس دوم" می گردد.

شوقی سیاستهای او را مورتایید قرارمی دهد که در پرتو آن به ثروت فراوانی  دست می یابد.

بعد از آن با دختر یکی از ثروتمندان مصر ازدواج می کند و از او صاحب یک دختر به نام امینت می شود و دو پسر به نامهای علی وحسین.

 

انگلیسیها ووقتی خدیو عباس دوم را از کار بر کنار کردند، حسین کامل را به جای او نشاندند.در این هنگام خشم ومخالفت شوقی به تمامی وصراحت بروز می کند .از اینرو به اسپا نیا تبعید می شود و شهر بارسلون را بر می گزیند و تا پایان جنگ جهانی اول در آنجا می ماند.در اسپانیا اشعاری در وصف تمدن اسلامی می سرود .بعد از جنگ جهانی اول اجازه یافت که به مصر باز گردد ولی دیگر به محیط محدود دربار باز نگشت. از این رو ،به موضوعات عمومی مردم توجه فراوانی نمود وشهرت زیادی پیدا کرد ،چندانکه به او لقب "امیر الشعراء" دادند.

وی پیشرو نمایشنامه نویسی منظوم است،که نوع جدیدی ازشعرعربی محسوب می شود که آن اشعار را در اواخر عمرش سروده است ،البته چند داستان کوتاه به نثر نگاشته است

ودیوان اشعاراو به "شوقیات " معروف است .

احمد شوقی از نظر مراحل تطور شعر عربی از دسته شاعران "مکتب تقلید گرایان "است. این مرحله از شعر عربی ،درخشش با اشعار محمود سامی البارودی آغاز می شود .شعر این گروه را می توان شعر عام نامید و آن شعری است که گوینده در تمام مدت متوجه مردمی است که آنها را مورد خطاب قرار می دهد. در این میان کمتر شاعری را می بینم که از خودش سخن بگوید، البته بعدها تقلید گرایان از جمله حافظ ابراهیم ومعروف الرصافی...،مطالب سیاسی و اجتماعی به مطالب تقلید آمیزشان از قبیل مدح ومرثیه افزودند.

در کتب عربی متوسطه اشعار احمد شوقی نسبت به دیگر شاعران وادبا بیشترین مطالب را به خود اختصاص داده است .برای نمونه "الثعلب والدیک"و"السلوک الحیوانی "... .

البته برای نمونه "الثعلب والدیک "در بیت فمشی فی الارض یهدی آمده است.که این اشعار چند بیت اضافه ترهم دارد که در بحر "رمل "سروده شده است.

 

وازهدوا فی الطیران ان ال       عیش عیش الزاهدینا

 

فاتی الدیک رسول               من  امام  الناسکینا     

 

عرض   الامر  علیه           و  هو  یرجو ان  یلینا

 

فاجاب   الدیک  عذرا         یا  اضل    المهتدینا