ابوالقاسم الشابی (1909-1934 م)

در روستای شابیه از توابع شهر تورز کشور تونس زاده شد.بعد از آموختن قرآن وی رابه مدرسه "جامعه الزیتونه "فرستادند.در آنجا علوم قدیمی اسلامی وزبان ادب عربی را فرا گرفت وسپس در دانشکده ی حقوق تونس به تحصیل حقوق اسلامی پرداخت .پدرش هم قاضی بود . شابی به هیچ زبانی خارجی آشنایی نداشت وتوسط  اتحادیه ی نویسندگان و شاعران مهاجر عرب که در آمریکای شمالی ساکن بودند (ادبای مهجر )و مقالاتی  را منتشر می کردند و در جهان پخش می شد ،(شابی) با ادب رومانتیک غربی (همان شعر میهن پرستانه که به آن وطنیات می گو یند) آشنا شد. ادبا او را از مهمترین شاعران ادب معاصر عرب به حساب می آورند که شعرش در اوج ادب قرار دارد .او به ویژه پیرو مکتب رومانتیک جبران خلیل جبران بود.

اشعارش آمیزه ای از شور جوانی ،مرگ ،شادی ،غم ویاس و آرزومندی است.ایشان دیوانی دارد که مهمترین قصیده اش "ارادة الحیاة " است با این مطلع :     

           اذا الشعب یوما اراد الحیاه        فلا بد ان یستجیب القدر  

    فعولن /فعولن / فعولن / فعول      فعولن/فعول/فعولن/فعول  (البحر المتقارب)

این شعر (قصیده)در حقیقت یک سرود انقلابی است برای انقلابیون الجزایری. وی در سن 28 سالگی دردی در قلبش احساس کرد و در عنفوان جوانی به علت عارضه ی قلبی درگذشت.

در کتب دبیرستان شعر "الی الفجر"درس چهارم صفحه 38 از همین شاعر است.که در "بحرالرجز"سروده شده: اکنون تقطیع بیت اول وآخردرس:

ساعیش رغم الداء والاعداء                 کالنسر فوق القمه الشماء 

مستفعلن  / مستفعلن / مفعولن           مستفعلن  /    مستفعلن  /   مفعولن   

  انی انا النای الذی لا تنتهی               انغامه مادام فی الاحیاء

  مستفعلن / مستفعلن  /  مستفعلن          مستفعلن / مستفعلن  / مستفعلن

  و اکنون چند بیت شعری که در هنگام  مرگش سروده است

  لوداع الوداع              یا جبال الهموم        ای کوههای غم ، خداحافظ،خداحافظ

  یا ضباب الاسی          یا فجاج الجحیم      ای مه رنج،ای راه پهناور جهنم

  قد جری زورقی          فی الخضم العظیم    قایقم در دریای پهناور و وسیع حرکت کرده

  و نشرت القلاع           فالوداع الوداع      دژ استوارم را گستراندم،پس خداحافظ،  خداحافظ